معرفي اختلال اوتيسم و فناوري هاي جديد تشخيصي- درماني

معرفي اختلال اوتيسم و فناوري هاي جديد تشخيصي- درماني

موسوی 692

اوتیسم اختلالي عصب-رشدي است که در سه سال اول زندگي کودک نمايان ميشود. مهمترين علائم آن نقص در برقراري ارتباط، مشکل در تعاملات اجتماعي، وجود الگوهاي محدود و تکراري در رفتار، علائق و فعاليت ها است. نشانه هاي اختلال طيف اوتيسم عموماً در سه سال زندگي قابل تشخيص هستند؛ اما اگر کودک در سطح بالاتري بوده و به همسالان غير اوتيسم خود شبيه تر باشد، اين علائم ممکن است ديرتر شناسايي شوند. بايد توجه داشت که اگر کودک دچار تأخيرهاي رشدي شديد باشد؛ قبل از 18 ماهگي نيز اين اختلال قابل تشخيص خواهد بود. نوزاد داراي اين اختلال، چندي پس از تولد متفاوت از ساير نوزادان به نظر ميرسد. والدين معمولاً اولين کساني هستند که متوجه تفاوت فرزندشان با ساير کودکان ميشوند. در ابتدا ممکن است والدين عدم پاسخگويي کودک به محيط اطرافش را به ناشنوايي او نسبت دهند؛ هرچند گاهي اوقات متوجه ميشوند که فرزندشان مشکل شنوايي ندارد اما مانند ساير کودکان همسن و سالش نيز قادر به پاسخدهي نيست. در اين زمان بهتر است والدين به متخصص کودک يا متخصص باليني که در زمينه اختلالات دوران کودکي تجربه دارد، مراجعه کنند. بايد توجه داشت که اوتيسم تاکنون درمان قطعي نداشته است و هر خانواده اي در هر طبقه اجتماعي و اقتصادي ميتوانند فرزندي داراي اوتيسم داشته باشند.
تاریخچه اوتیسم
از اوايل دهه 1900 از واژه اوتيسم براي اشاره به طيف وسيعي از مشکلات عصبي روانشناختي استفاده ميشد. اما اين اصطلاح از کجا آمد و چگونه دانش درباره اوتيسم تغيير کرد؟
اصطلاح اوتيسم از واژه يوناني اوتوس (Autos)که به معناي خود است، گرفته شده است. اين اصطلاح وضعيتي را تشريح ميکند که در آن يک فرد از تعاملات اجتماعي کنار گذاشته شده است، به عبارت ديگر او تبديل به يک خود ايزوله شده است. يوجين بلولر روانپزشک سوئيسي نخستين فردي بود که از اين اصطلاح استفاده کرد. او در سال 1911 براي اشاره به برخي از علايم مرتبط با اسکيزوفرني از اين کلمه استفاده کرد. در دهه 1940 پژوهشگران آمريکايي از واژه اوتيسم براي تشريح کودکان داراي مشکلات عاطفي يا اجتماعي استفاده کردند. لئو کانر پزشکي از دانشگاه جانز هاپکينز براي توصيف رفتار چندين کودک که داراي رفتار انزوا طلبي بودند، واژه اوتيسم را به کار برد. در همان زمان هانس آسپرگر دانشمند آلماني وضعيت مشابهي را شناسايي کرد و نام آن را سندرم آسپرگر ناميد. تا دهه 1960 در ذهن بسياري از پژوهشگران، اوتيسم و اسکيزوفرني بيماريهايي مرتبط با هم بودند. پس از آن بود که متخصصان پزشکي به تدريج درک جداگانهاي از اوتيسم در کودکان حاصل کردند. از دهه 1960 تا دهه 1970 پژوهشهاي مرتبط با درمان اوتيسم روي داروهايي نظير LSD، شوک الکتريکي و تکنيکهاي تغيير رفتاري تمرکز داشت. مورد آخري روي درد و تنبيه متکي بود. در جريان دهه 1980 تا دهه 1990، نقش رفتاردرماني و استفاده از محيطهاي يادگيري به شدت کنترل شده به عنوان درمانهاي اصلي بسياري از اشکال اوتيسم و مشکلات مرتبط مطرح شد. هم اکنون اساس درمان اوتيسم رفتاردرماني و گفتاردرماني است.
نحوه تشخیص اوتیسم
هيچگونه آزمايش پزشکي براي تشخيص قطعي اوتيسم وجود ندارد.  تشخيص دقيق و درست بايد براساس مشاهده طرز برقراري ارتباطات، وجود رفتارهاي ناخواسته و نمودارهاي رشد و تکامل افراد تعيين شود. براي تشخيص نهايي ناهنجاري، آزمايش هاي بسياري بايد انجام شود زيرا بسياري از رفتارهاي مرتبط با اوتيسم با ديگر ناهنجاريهاي ذهني و جسمي مشترک است. از آنجا که مشخصات و ويژگيهاي ناهنجاري ها متفاوت است کودکان بايد توسط تيم چند رشته اي متشکل از متخصص مغز و اعصاب، روانشناس، پزشک متخصص رشد کودکان، آسيبشناس گفتار و زبان، مشاور آموزشي يا ساير متخصصين آگاه، ارزيابي شوند. تشخيص اوتيسم براي پزشکاني که تجربه و آموزش کافي ندارند بسيار دشوار است و حتي گاهي توسط متخصصين با نيت کمک هم تشخيص داده نميشود. مشکل در تشخيص و تأييد اوتيسم اغلب منجر به ارائه ندادن خدمات درماني مناسب ميشود که پاسخگوي نيازهاي پيچيده افراد مبتلا به اين اختلالات نيست.
هيچ الگويي براي تشخيص سريع اين عارضه وجود ندارد. شناخت بهتر از توانايي ها و رفتارها خواسته و ناخواسته افراد توسط اطلاعاتي که والدين، مربيان مهدکودک و ديگر اشخاصي که از بچه ها نگهداري ميکنند و همچنين سابقه صحت رواني افراد خانواده و تأثير ژن، به متخصصين در تشخيص اين اختلال کمک شايان توجه اي ميکند. نظر والدين و ساير مراقبين و سابقه رشد و تکامل افراد بسيار حائز اهميت است. برخي از افراد مبتلا به اوتيسم ممکن است با اختلال شناختي، رفتاري، اشکال شنوايي يا حتي رفتار عجيب و غريب و غير عادي روبرو  شوند.
تشخيص دقيق و شناسايي زودهنگام ميتواند شالوده ايجاد برنامه آموزشي و درماني مناسب و مؤثر باشد. متاسفانه، برخي از متخصصين که از نيازها و تأثير بسيار مهم تشخيص زودهنگام در اوتيسم مطلع نيستند در ارائه تشخيص نهايي درنگ ميکنند.  اين ترديد و تأمل ميتواند باعث تعلل در فراهم آوردن کمکهاي مالي و خدمات درماني مناسب براي افراد واجد شرايط شود.
درمان اوتیسم
والدين بايد بدانند که هيچ دارويي براي درمان اختلال طيف اوتيسم وجود ندارد و داروها فقط نشانه هاي جانبي اين اختلال را کاهش ميدهند. هرگونه اقدامي که منجر به بهبودي يا حتي جلوگيري از وخيمترشدن علائم و نشانه هاي کودک شود، به نوعي درمان به حساب ميآيد. بر اساس اين تعريف، کودکِ داراي اختلال طيف اوتيسم بعد از ارزيابي همه جانبه، بايد مجموعه اي از خدمات آموزشي و توانبخشي را دريافت کند. اين کودکان نيازمند آموزشهاي لازم در زمينه هاي رفتاردرماني، گفتاردرماني، کاردرماني، آموزش مهارتهاي اجتماعي و آموزش و مشاوره با والدين و ... هستند. ازجمله رويکردهاي درماني موجود براي بهبود شرايط و کاهش نشانگان اختلال طيف اوتيسم ميتوان به تحليل رفتارکاربردي، درمان پاسخ محور، سيستم ارتباطي مبادله تصوير و ... اشاره کرد. اما نکته مهم اين است که مداخلات بايد براي کودک، والدين، همسالان، مراکز آموزشي و ... صورت گيرد و ارزيابي و آموزش تيمي و همه جانبه ضروري است.
فناوری و اوتیسم
گروهي از دانشجويان و مهندسين دانشگاه ايالت کانزاس، تکنولوژي را ايجاد کردهاند که به سلامت و کيفيت زندگي کودکاني که ناتواني هاي شديد رشدي مانند اوتيسم دارند، کمک ميکند. يک سازمان غيرانتفاعي در ويچيتا ‫(از شهرهاي ايالت کانزاس آمريکا) برنامه درماني روزانه و اقامتي دارد که از بهترين تمرينات موجود، براي خدمترساني به دانشجوياني که اغلب در طيف اوتيسم، فلج مغزي، اختلالات زبان و گفتار و اختلالات رشدي ديگر هستند، استفاده ميکند.‬ ‬
اين کار به طور مشارکتي با کمک هزينه 12500 دلاري پنج ساله، از طرف  مؤسسات خيريه  ملي حمايت ميشود. اين کمک هزينه جهت آموزش دوره هايي به دانشجويان مهندسي که در آنها نرمافزارها و دستگاههايي در جهت  کمک به کودکاني که داراي ناتوانيهاي شديد رشدي توسعه داده ميشود، صرف ميشود.
دانشجويان مهندسي دانشگاه ايالت کانزاس، سنسورهايي (حسگرهايي) را براي تخت و تشک درست کرده اند که ميزان تنفس، ضربان قلب و حرکات کودکان را هنگام خواب بررسي و ثبت ميکند و به صورت بالقوه ميتواند درمانگران را از حملات ناگهاني آگاه سازد.
دوره هاي طرح فوق در پاييز 2011 آغاز شد. در طول سال تحصيلي 2014 – 2013 نزديک به 30 استاد و دانشجو در اين طرح شرکت کردند. اين دورهها شامل چندين بخش مهندسي شامل مهندسي کامپيوتر و الکترونيک، مهندسي مکانيک و هستهاي، مهندسي کشاورزي و بيولوژيک و مهندسي صنعتي است.
در برخي از اين دوره ها، دانشجويان درباره کاربرد وسايل سنجش زيستي و چگونگي تغيير سنسورها و استفاده از سختافزارهاي مختلف براي سنجش علائم فيزيولوژيک کودکان آموزش ميبينند. برخي پروژههاي ارائهشده توسط دانشجويان عبارتند از:
- دستگاه و وسايل تلفن هوشمند که به درمانگران کمک ميکند رشد شناختي و فيزيولوژيکي و رفتاري کودکان را ضبط و پيگيري کنند.
- سنسورهاي کفشي براي ثبت پيشرفت در يادگيري راه رفتن کودکان
- سنسورهاي قابل حمل مانند شتاب سنجها که ميتوان در کفش يا لباس جاسازي کرد تا رفتارهاي خودآزاري را در افراد مبتلا به اوتيسم کنترل کرد. مهندسين در تلاش هستند تا اين سنسورهاي قابل حمل را در لباس و پوشاک جاسازي کنند.
- مسواک موزيکال که عمل مسواکزدن را ترغيب ميکند. اين مسواکها با نواختن آهنگ هاي مختلف  باعث مي شوند کودکان مبتلا به اوتيسم از مدت زمان مسواکزدن بخش هاي مختلف دهان مطلع شوند.
- بازيهاي کامپيوتري لمسي که به کودکان آموزش ميدهد چگونه آيتمها را دستهبندي کنند و با کودکان ديگر تعامل برقرار کنند.
- طراحي پايهاي قابل تنظيم براي دستگاههاي الکترونيک لمسي
- سنسورهاي تخت و تشک که ميزان تنفس، ضربان قلب و حرکات بچه ها را هنگام خواب رديابي ميکند و بهصورت بالقوه ميتواند درمانگران را از حملات ناگهاني و خيسشدن تخت آگاه کند.
اغلب متخصصين باليني و درمانگران نميدانند چه خدمات تکنولوژيکي ميتوان براي کودکان مبتلا به  اوتيسم ارائه کرد و مهندسين نميدانند چه چيزي براي اين کودکان نياز است، وقتي اين دو با هم مشارکت ميکنند، فرصتي براي تشويق و همکاري ميانرشتهاي و ايجاد راه حلهاي جديد، براي مشکلات جهان واقعي کودکان اتيستيک ايجاد ميشود.
اوتیسم و تشخیص آن با اسکن مغزی
بر پايه يک مطالعه در سال 2014 محققان گزارش کردند که ميتوانند از اسکن مغزي و فرمولهاي کامپيوتري براي تشخيص افراد بزرگسال مبتلا به اوتيسم با دقت 97 درصد استفاده کنند. و برهمين اساس پيشنهاد کردند که اين تکنيک ميتواند در ترکيب با روشهاي سنتي تشخيص اوتيسم که بر اساس چک ليستهاي رفتاري است، مورد استفاده قرار گيرد. دانشمندان دانشگاه کارنگي ملون پيتسبورگ از تصويربرداري تشديد مغناطيسي عملکردي Functional Magnetic Resonance Imaging)-FMRI)  براي پيگيري فعاليت مغزي 34 شرکت کننده استفاده کردند. در تصويرسازي تشديد مغناطيسي عملکردي  تصاويري متناوب از مغز، در حال فعاليت و سپس در حال استراحت گرفته ميشود  و به طور ديجيتالي به کمک نرمافزارهايي مانند FSL از يکديگر متمايز ميشوند و حاصل اين پردازش، عملکرد مغزي در اثر تغييرات جريان خوني در مغز را از لحاظ فيزيولوژيکي نشان ميدهد. از آنها خواسته شد که درباره کلمات مرتبط با تعاملات اجتماعي فکر کنند. نمونه اي از اين کلمات اجتماعي تشويق کردن، عشق ورزيدن، درآغوش گرفتن بود. نيمي از شرکت کننده ها در طيف خفيف تا شديد اوتيسم و نيمي ديگر نيز سالم بودند. مقايسه اسکنهاي مغزي افراد شرکتکننده در گروه اوتيسم با گروه کنترل نشاندهنده  فعاليت هاي کمي در نواحي مغزي آنها بود.
پژوهشگران سپس از فرمول هاي رايانه اي رياضي براي تشخيص دقيق اُتيستيک بودن يا نبودن در 33 نفر از 34 نفر شرکتکننده استفاده کردند. زماني که  از شرکت کنندگان درخواست شد که درباره تشويق کردن، بغل کردن، عشق ورزيدن فکر کنند، شرکت کنندگان عادي اينگونه عنوان کردند که خودشان را در حالي که قسمتي از يک تعامل يا رابطه بوده اند تصور کرده اند، در صورتي که شرکت کنندگان مبتلا به اوتيسم بيشتر به معاني لغات فکر ميکردهاند بدون اينکه در انديشه شان خود را در بطن يک تعامل قرار دهند.
استفاده از FMRI براي پيگيري واکنشهاي مغزي در امور اجتماعي پژوهش جديدي نيست. در چندين مطالعه ديگر نيز از اسکنهاي FMRI  براي ارزيابي تغييرات در واکنشهاي مغزي به عوامل اجتماعي ايجادشده در اثر درمانهاي رفتاري يا آموزشهاي مجازي براي بهبود مهارتهاي اجتماعي و فعاليتهاي مغزي، استفاده شده است. اين مطالعه نشان ميدهد که برخي افراد مبتلا به اوتيسم الگوهاي فعاليت مغزي متفاوتي با افراد غير اُتيستيک دارند و محققين کارنيگ ملون در بررسي اين روش به عنوان يک ابزار عيني براي تشخيص اوتيسم در حال پيشرفت هستند.
عینک هوشمند گوگل جهت کمک به کودکان اوتیسم
در روشي جديد و بر پايه تکنولوژي، محققان يکرويه درماني آزمايشي جديد را با انطباق عينک هوشمند گوگل و نرم افزار تشخيص چهره ابداع کرده اند که در آن احساسات مردم به کاربر بيان ميشود. دانشمندان دانشگاه استنفورد در روشي که عينکهاي هوشمند گوگل گلس (Google Glass) را به کار ميگيرد، اميد جديدي براي اين کودکان ميبينند. به طور معمول، درمانگران از وسايلي مانند فلشکارتهاي چهره استفاده ميکنند تا به بچه هاي اوتيسم آموزش دهند احساسات مختلف چقدر شبيه به هم هستند. متأسفانه، اين نوع آموزش نيازمند اجرا از سوي يک شخص حرفهاي و در محيط کلينيک است، به علاوه نگاهکردن به عکسهاي ثابت چهره ها در کارتها، در تعاملات اجتماعي واقعي هميشه مفيد نيست.
در اين مطالعه، کودکان مبتلا به اوتيسم هدست هاي گوگلگلس را که به صورت بيسيم به يک دستگاه اپليکيشن مبني بر يادگيري، روي تلفن هوشمند مجاور متصل شده بود، به چشم زدند. اين اپليکيشن با استفاده از تصويري که دوربينهاي جلوي عينکها از افراد مورد تعامل گرفته بودند، احساسات و حالتهاي آنها را آزمايش کرد سپس مشخص کرد که افراد، کدام يک از هشت حالت اصلي چهره را نشان دادهاند و از طريق صفحه بلندگو و صفحه نمايش لنز، به کودک اعلام ميکرد. اين حالتها شادي، غم، خشم، انزجار، تعجب، ترس، بيطرفي يا تحقير را نشان دادند. اپليکيشن طراحيشده دانشگاه استنفورد با پايگاه دادهاي از صدها هزار عکسهاي چهره آموزش ديده شد که در آن، افراد آن هشت حالت را ابراز ميکردند. گروه تحقيقاتي فراونهوفر (Fraunhofer) آلمان نيز اپليکيشني مشابه با گوگل گلاس ساختهاند.
در آزمايش دانشگاه استنفورد بهنام Super Power Glass، چهارده خانواده داراي فرزندان مبتلا به اوتيسم سه تا 17 ساله، حداقل سه جلسه 20 دقيقهاي در هفته و بهطور متوسط در دورههاي 10 هفتهاي، از گوگلگلس استفاده کردند. اين کار ميتوانست به سبک بازي آزاد مورد استفاده قرار گيرد که با آن بهراحتي حالتهاي ديگر افراد را تشخيص ميداد يا با هريک از دو روش بازي که در يکي از روشها، کودک سعي ميکرد حالتي را که پدر يا مادر به او نشان ميداد، حدس بزند. در روشي ديگر، کودک تلاش ميکرد از طريق توصيفکردن حالتها، از پدر و مادر بخواهد، آن حالت را نمايش دهند.
پس از گذشت 10 هفته، 12 نفر از خانواده ها گزارش دادند که فرزندانشان به طور چشمگيري افزايش تماس چشمي داشته اند. علاوه بر اين، بر اساس پرسشنامه هايي که قبل و بعد از دوره درمان توسط والدين تکميلشده بود، مشخص شد که به طور متوسط، 7.38 امتياز در مقياس امتيازدهي صفات اوتيسم موسوم به SRS-2، از کودکان کم شده، اين کاهش امتياز به اين معنا است که علائم شدت اوتيسمشان کم شده بود. در حقيقت، 6 کودک در طبقهبندي شدت اوتيسم، يک پله پايينتر رفتند.
دکتر دنيس وال نويسنده ارشد اين مطالعه اظهار داشت والدين متوجه تغييراتي شدهاند، مثلاً گفته اند فرزندم به من نگاه ميکند يا ناگهان معلم به ما گفت فرزندم در کلاس درس درگير ميشود. مقالهاي در مورد اين تحقيق، در مجله   NPJ Digital Medicineمنتشر شد و يک آزمايش بزرگتر و تصادفي از اين سيستم در حال انجام است.
چشمانداز استفاده از تکنولوژي براي کمک به افراد مبتلا به اختلالات رشدي، ذهني و جسمي روشن است و غولهاي فناوري هرکدام راهحلهاي خود را در طول اين سالها ارائه کردهاند. به عنوان مثال، سامسونگ برنامهاي را در سال 2014 براي کمک به بچه هاي اوتيسم در بهبود مهارتهاي ارتباطي خود عرضه کرد و يک استارتاپ فناوري موسوم به مايتير (Mightier) يک پلتفرم بازي براي کمک به کودکان مبتلا به اوتيسم و بيشفعالي Attention Deficit Hyperactivity Disorder) ADHD) براي يادگيري تنظيم احساسات خود توسعه داد. همچنين موسسه فناوري ماساچوست Massachusetts Institute of Technology) MIT) يک نمونه اوليه از برنامه يک ساعت هوشمند منتشر کرد که آوا و تن صداي افراد مقابل را براي تعيين حالت احساسي سخنران تجزيه و تحليل ميکرد. مايکروسافت اعلام کرد که 25 ميليون دلار براي برنامه هوش مصنوعي جديد خود هزينه ميکند. دانشمندان دانشگاه تورنتو، اپليکيشن اوتيسمي مبني بر گوگل گلاس را توسعه دادهاند که به کودکان آموزش ميدهد که بعداً در مکالمه ها چه بگويند.
ربات QTrobot جهت کمک به کودکان مبتلا به اوتیسم
استارتاپ LuxAI موفق به ساخت رباتي بهنام QTrobot شده است که به کودکان مبتلا به اوتيسم کمک ميکند.  
از اين پس درمانگران و والدين ميتوانند با کمک ربات کوچک و خوشحالي بهنام QTrobot، طراحي و ساخت استارتاپ LuxAI، ارتباط خوبي با کودکان مبتلا به اوتيسم ايجاد کنند.
QTrobot، رباتي خوشحال و شاد است که صورتش از جنس نمايشگر LCD است و با بازوهاي روباتيکياش ميتواند با کودکان اوتيسمي ارتباط برقرار کند و بهويژه براي کودکاني که از تماس فيزيکي با درمانگر خود به ستوه آمده اند ميتواند تنوع جديدي ايجاد کند و محيط درماني راحتتر و متفاوتتري را براي کودک اوتيسمي به ارمغان بياورد.
طراحي ربات، يکي از پروژههاي استارتاپ LuxAI بهشمار ميرود که اعضاي تيم طراح، فارغالتحصيلان دانشگاه لوکزامبورگ هستند. اين دستاورد در کنفرانس RO-MAN 2018 به نمايش گذاشته شد.
اين ربات توانايي ايجاد تعامل سهسويه و مثلثي بين درمانگر، ربات و کودک را دارا است. بعد از اولين برخورد کودک با ربات، بلافاصله کودک تعامل جديدي را با مربي و درمانگر خود و ربات برقرار ميکند؛ تا سوالاتي در مورد ربات بپرسد يا نسبت به رفتارهاي ربات واکنش نشان دهد.
اين ربات ميتواند در کاهش اضطراب کودکان مبتلا به اوتيسم نقش موثري داشته باشد. استفاده از اين ربات براي کودکان مبتلا به اوتيسم بهتر از اپليکيشنها يا برنامه هايي است که براي کودکان اوتيسمي طراحي شده است. پژوهشگران بر اين باورند که ربات تجسم و عينيت بيشتري را براي کودکان فراهم ميکند و بيشتر از ساير تجهيزات آموزشي ميتواند جلب توجه کرده و در مقايسه با آيپد يا برنامه هاي استاندارد معمول، بازدهي و کارايي بيشتري دارد. بهجرات ميتوان گفت درحاليکه تبلت ها عموماً تبديل به وسيله بازي براي اين کودکان ميشوند رباتها ميتوانند وسيله آموزشي بسيار موثري باشند و نقش آموزش در آنها پررنگتر از بازي خواهد بود.
ربات ميتواند کاملاً به صورت مستقل، برنامهريزي شود. کودکان اوتيسمي بهراحتي ميتوانند ساعتها با اين ربات سرگرم شوند و آموزش ببينند. گفتني است ربات از پردازنده کامل و دوربين سهبعدي نيز بهره ميبرد. البته پژوهشگران معتقدند که ربات براي درمان اوتيسم طراحي نشده است؛ بلکه هدف از طراحي آن، تسهيل ارتباط بين درمانگر و بيمار اوتيسمي است که ظاهراً نتايج قابل توجه و مقبولي را نيز به همراه داشته است.
خانه هوشمند یا توانبخش
عليرغم ميليونها دلاري که سالانه صرف تحقيق و پژوهش درباره اوتيسم ميشود هنوز دلايل ابتلاي به آن و رشد فزاينده آن در سالهاي اخير مشخص نشده است. البته تکنولوژي کمک بسياري به توانبخشي اين بيماران مخصوصاً کودکان، کرده است. چيزي که براي مارک بازرد نماينده Control4 هم اتفاق افتاد. با تجربه اي که مارک از داشتن يک کودک مبتلا به اوتيسم و همچنين قابليتهاي سيستمهاي خانه هوشمند داشت توانست خانهاش را به گونه اي مهندسي کند که در آن زندگي روزمره برادي، پسر سه سال و نيمه اش را قدري راحتتر کند. سناريوهاي هوشمند و يک دکمه لمسي، براي شروع يک روز با لبخند و ارتباط هماهنگ با درمانگرش کمک ميکردند. همچنين برادي چند وقتي بود که بدون خبر از خانه خارج ميشد، يک اپليکيشن خلاقانه، کمک زيادي به جلوگيري از اين اتفاق کرد.
مارک سيستمي برنامه نويسي کرده است که در آن تلويزيون و چراغهاي اتاق برادي را از راه دور خاموش ميکند و ديگر نيازي به داخل و خارج شدن به اتاق برادي نيست. به علاوه مارک با استفاده از سيستم Control4 آهنگهاي مورد علاقه برادي را در اتاق درمان او پخش ميکند تا درمانگر با کمک اين آهنگهاي بهتر بتواند با برادي ارتباط برقرار کند.
زبان بصری
محقق و مشاور بيماري اوتيسم معتقد است انواع مختلف تکنولوژي اعم از تکنولوژيهاي برتر و تکنولوژيهاي قديميتر بايد با کارهاي روزمره يک کودک اوتيسمي ترکيب شوند تا تواناييهاي او را بهبود بخشند. همچنين مارک به همراه تلويزيون، يک آيپد روي پايه نصب کرد تا برادي بتواند آن را بردارد و هر کجاي خانه که خواست با خودش ببرد. هدف مارک، داشتن يک علامت تصويري براي برنامه هاي روزانه برادي نظير زمان حمام، زمان بازي، زمان بيرونرفتن از خانه، زمان کوتاهکردن موها، و … بود. اين علامتها هم روي تلويزيون و هم روي آيپد در صورت امکان به همراه متن نشان داده ميشد. اين به برادي کمک ميکرد تا خودش را براي برنامه بعدي آماده کند و وارد آن شود. به طور معمول کودکان مبتلا به اوتيسم، اطلاعات بصري را راحتتر از اطلاعات صوتي پردازش ميکنند، اين باعث ميشود کارتونها و علايم روي آيپد، ابزار مناسبي براي انتقال مطالب به آنها باشد.
ایمنی و امنیت
سيستم امنيتي خانه به مارک اطلاع ميدهد که در جلويي خانه باز شده است. اين اخطار باعث ميشود مارک از خواب بيدار شود. برادي براي اولين بار در اتاق خودش و در خانه را باز کرده و از خانه خارج شده است. کاري که ممکن است هر کودک نوپايي انجام دهد اما برادي اين کار را پنهاني تر از ساير کودکان انجام ميداد. به همين دليل، مارک به سرعت سيستمي بر اساس پارامترهاي زماني، سنسورهاي حرکتي و بلندگو در هر اتاق راه اندازي کرد. همچنين يک دوربين IP در اتاق برادي قرار داد تا او و همسرش بتوانند هنگام بازي و جلسات درماني برادي نظارت داشته باشند. حالا اگر برادي بخواهد از اتاقش يا خانه بيرون برود Control4 به پدر و مادرش ايميل يا پيامک اخطار ارسال ميکند. همچنين در تمام خانه صداي جمله برادي دارد از خانه بيرون ميرود پخش ميکند.
اين باور وجود دارد که برخي از مغزهاي متفکر و افراد مؤثر جامعه مبتلا به اوتيسم بودند. افرادي مانند انيشتن، ون گگ و موتزارت. اوتيسمي هاي قديم با پيانو و آبرنگ و فيزيک مشغول ميشدند امروزه آيپدها داستان را تغيير دادهاند.
ديويد کانورا متخصص ارشد تکنولوژي در پارک تفريحي والت ديزني و مدير Quest Inc (سازماني در حمايت افراد معلول) فرزندي مبتلا به اوتيسم دارد. افراد مبتلا به اوتيسم ارتباط کلامي بسيار دشواري دارند، اما وقتي از وسايلي نظير اپليکيشن هاي لمسي استفاده ميکنند، دريچه اي از ارتباط به جهان بيروني به سويشان گشوده است. والدين آنها هميشه در پي يک روش جديد براي بيشتر درگيرکردن کودکانشان با دنياي اطراف هستند و تکنولوژي قابليت هاي وسيعي براي اين امر دارا است.
آینده فناوری
برنامه مارک براي شرکتش، ساخت اپليکيشني براي Control4 بود که قالبهاي تصويري داشته باشد و فرد با کمک آن بتواند از يک فعاليت وارد فعاليت بعدي شود، تصميمگيري کند، براي کار بعدي آماده شود و روي کاري که در حال انجام آن است تمرکز کند. او هم اکنون در حال برنامهنويسي اين اپليکيشن است و با اين که ميداند کار دشواري است اما بسيار مصمم است.
مارک براي مدت طولاني فکر ميکرد که بايد برادي را به عنوان يک بچه عادي اثبات کند و قبول نميکرد که با بچه هاي ديگر فرق ميکند و عادي نيست. اکنون مارک بر اين باور است که فرزندش منحصربه فرد است و استعدادهاي خاص خودش را دارد. تنها براي پرورش آن استعدادها، به روشهاي ويژه اي نياز دارد.
مارک معتقد است بچههاي اوتيسمي تمرکز بالايي دارند و برادي ممکن است يک هنرمند يا برنامه نويس گوگل شود؛ به هر حال او فرد شگفتانگيزي خواهد شد. او فرزندش را همانطوري که هست دوست دارد و يک نعمت بزرگ مي داند.
اوتیسم: یک بحران برای سلامت عمومی
اوتيسم يک اختلال نوروبيولوژيکي است که روي مهارتهاي ارتباطي و توانايي پرورش ارتباطات اجتماعي تأثير ميگذارد. همچنين کودکان مبتلا به اوتيسم معمولاً درگير چالشهاي رفتاري هستند. اوتيسم تا قبل از اواخر دهه هشتاد ميلادي بسيار نادر بود اما امروزه مرکز کنترل و پيشگيري از بيماري، از آن به عنوان بحراني براي سلامت عمومي ياد کرده است. امروزه در آمريکا از هر 110 کودک يک مورد اوتيسم گزارش شده است. در مورد پسران اين آمار تکاندهندهتر است. از هر 70 کودک پسر در آمريکا يک نفر مبتلا به اوتيسم گزارش شده است. ابتلاي به .
اوتيسم در دو دهه گذشته 600 درصد افزايش داشته است. بيماري که هم علت و هم درمان آن به صورت يک راز باقي مانده است.
منبع:ماهنامه مهندسی پزشکی